این پست بجهت اهمیت بالا و یادآوری (اول به خودم) مجدد تکرار می شود:

من که می گویم، تهاجم فرهنگی، عده ای خیال می کنند مراد من این است که مثلا پسری موهایش را تا اینجا بلند کند.
 

فکر می کنند بنده با موی بلند تا اینجا مخالفم.

 

 

 

 

 

 

 

 مسئله تهاجم فرهنگی این نیست، البته بی بند و باری و فساد هم یکی از شاخه های تهاجم فرهنگی است؛ اما تهاجم فرهنگی بزرگتر این است که در طول سال های متمادی به مغز ایرانی و باور ایرانی تزریق کردند که تو نمی توانی، باید دنباله رو غرب باشی.

 

در گذشته سرچشمه علم در این کشور خشک شده بود، از طرق مختلف این کار صورت می گرفت: یکی این بود که این تصور را در کشور غلیظ کردند که ایرانی قادر نیست، ایرانی نمی تواند، ایرانی استعداد لازم برای پیشرفت علمی و صنعتی را ندارد، امروز این حرف به گوش شما بیگانه و ناآشناست.

 

نتیجه فقر علمی، فقر صنعتی شد. وقتی صنعت نباشد بسیاری از ثروت های جامعه کشف نمی شود. همه موجودی برای بدست آوردن صنعت روز خرج می شود، دنباله روی از بیگانه و گرفتن ناگریز فرهنگ و سیاست بیگانه نیز هم دنبالش پدید می آید. همه این ها ناشی از بی علمی است. بنابراین علم باید در کشور ترویج شود، یکی از کارهای مهم انقلاب هم همین بود، علم را در داخل کشور ترویج کرد.

 

 

 امروز تقویت بنیه علمی کشور یک فریضه است

                   امروز وظیفه شما ست که تلاش کنید. و هدف این تلاش هم عبارتست   از

                               عزت بخشیدن به اسلام و استقلال بخشیدن به ایران اسلامی.

 

                                 کشورتان را از همه جهت مستقل کنید!

افسوس که صاحب نفسی پیدا نیست		فریاد که فریادرسی پیدا نیست
بس لابه نمودیم و کس آواز نداد		پیداست که در خانه کسی پیدا نیست

نوشته شده در یکشنبه 89/8/23ساعت 3:43 عصر توسط سالار نظرات ( ) |